دریافت کد صفحه ورودی
خانه ی تاریک من...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خانه ی تاریک من...


دوشنبه 93/1/18
نمی خوام عاشق شم

به تو گفتم منو عاشق نکن دیونه می شم

منو از خونه آواره نکن بی خونه می شم

به تو گفتم ؟

نگفتم!!!!!!

خطر کردی نترسیدی منو دلداده کردی؟

تو کردی هر چه کردی با این ساکت افتاده کردی

دیگه از کوچه من راه برگشتن نداری

منم دوست و منم دشمن کسی جزء من نداری

به تو گفتم؟

نگفتم!!!!!!!!

نگفتم دل من بی اعتباره

اگه عاشق بشه پروا نداره

نمیفهمه خطر این مرغ بی دل

قفس میشکنه میره تا ستاره

به تو گفتم ؟

نگفتم!!!!!!!!

به تو گفتم اگه مستم کنی مثل پرنده

دیگه از من نپرس مستی عاشق چون و چنده

چنان دلسوخته به اسمت میزنم زیر آواز

که آوازه من راه فرارتو ببنده

به تو گفتم ؟

نگفتم!!!!!!!!

 

 


+ دوشنبه 93/1/18 | 10:11 عصر | sara mazraeh
دوشنبه 93/1/18
تنها

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد


نخواست او به من خسته بی گمان برسد


شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت


کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد


چه می کنی اگر او را خواستی یک عمر


کسی از گرد راه ناگهان برسد


رها کنی برود از دلت جدا بشود


به آنکه دوست ترش داشته, به آن برسد


رها کنی بروند تا دو پرنده شوند


خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد


گلایه ای نکنی و بغض خویش را بخوری


که هق هق تو مبادا به گوش آن برسد


خدا کند که... نه نفرین نمی کنم که مباد


به او که عاشق او بوده ام زیان برسد


خدا کند که فقط این عشق از سرم برود


خدا کند آن زمان فرا برسد

 

 


+ دوشنبه 93/1/18 | 10:9 عصر | sara mazraeh
دوشنبه 93/1/18
کجابودی..

کجا بودی وقتی برات شکستم


کجا بودی وقتی برات شکستم یخ زده بود شاخه گل تو دستم

کجا بودی وقتی غریبی و درد داشت من تنها را دیونه میکرد

کجا بودی وقتی تو را میخواستم که دستات آروم بشینه تو دستام

کجا بودی وقتی که گریه کردم از تو به آسمون گلایه کردم

کجا بودی وقتی کنار عکسات شبا نشستم به هوای چشمات

کجا بودی تو لحظه نیازم وقتی میخواستم دنیامو بسازم

کجا بودی ببینی من می سوزم عین چشات سیاهه رنگ وروزم

کجا بودی تشنه چشمات بودم نبودی من عاشق دنیات بودم

کجا بودی وقتی دیونت بودم وقتی که بی قرار شونت بودم

کجا بودی وقتی چشام به در بود ترانه هام شکایت سفر بود

نبودی پیش من بی ستاره ترک میخورد دلم به یک اشاره

کجا بودی وقتی که پرپر شدم سوختم و از غمت خاکستر شدم

کجا بودی ببینی خستگیمو آب شدن شمعای زندگیمو

می خندیدم اما تنم می لرزید کجا بودی وقتی چشام می ترسید

کجا بودی وقتی که اشکام میریخت خون جای گریه ازتو چشمام میریخت

کجا بودی وقتی باید می موندی غصه موازلحن صدام می خوندی

کجا بودی وقتی صدات می کردم به آسمون رسید صدای دردم

کجا بودی من از خودم گذشتم هر جا بگی را دنبال تو گشتم

کجا بودی ببینی آبروم مرد اما به خاطر چشات قسم خورد

خنده واسه همیشه از لبام رفت رسیدن از مرمر رویاهام رفت

کوچه انتظار رسید به بن بست دلم میگفت اون سر وعده هاش هست

کجا بودی که از نفس افتادم روزی یه بار زنده شدم جون دادم

وقتی که این بازی ها را میکردی من می دونستم داری برمیگردی

پاهای خسته تو بذار رو چشمام بگو که دیگه نمی ذاری تنهام

بگو هنوز دوستم داری با منی بگو محاله قلبمو بشکنی

کجا بودی ببینی بی ستاره ام ببینی جز تو کسی را ندارم

غم نبودنت مثل آتیشه تو این خط ترانه جا نمیشه

 


+ دوشنبه 93/1/18 | 10:0 عصر | sara mazraeh
دوشنبه 93/1/18
التماس

(( غـــــــــــروب ))

غروب هم زیباست ، در واقع نوعی طلوع است ، غروب را دوست دارم

چون تنها همدم من تنها می باشد .

غروب را دوست دارم چون میتوانم با او بی دغدغه درددل کنم ، به که چه زیبا گوش میدهد .

غروب را دوست دارم چون تنها شاهد و محرم اشکهایم در  فراق یارم میباشد و

 با انوار طلایی خود فقط صورتم را نوازش میکند .

غروب را دوست دارم چون که همرنگ چشمان غمدار خودم میباشد .

غـــروب را دوست دارم ، چـــون غـــروب است .

راستی غـــروب خیـــلی زیبــاست ، غــــروب با غــــم تنهــایی من خــویشـاونــدی

 نـزدیــک دارد.

غــروب و غـــربت هــر دو زاییده همند ، چرا کــه غـــروب در غـــربت زیباست ،

ای کــه در غربــت مـــرا عـــاشق طـــلوع کــردی نگذار طلوعت

در قلب من با غـــروب هم آغوش شود .

ای کـه در ایـن دیـار غـریب تنها مونـس و غمخـوار منی به حرفم گوش ده ،

حرفــی کـه از اعمـاق قلبـم برایـت مـی گـویم ،

 حـرفی کـه از نقطـه اوج سـادگـی دلـم بـرایت فـرستـاده میـشود ،

حـرفـی کـه بـا تمــام وجــودم بـرایـت هــدیـه میـشود ،

حرفـی کـه جـزء ایـن چنـد کلمـه نیـست ((  دوستـت دارم  ))

بـرگـرد کـه بـه انتـظار تـوام.



+ دوشنبه 93/1/18 | 9:34 عصر | sara mazraeh
شنبه 93/1/9
مرسی خدا

   سلام مهربونم ،میدونم بنده خوبی نیستم،میدونم تنهام نذاشتی

میدونم با وجود گناهایی که داشتم همیشه مراقبم بودی

خدا جونم باز هم تنهام نذار،کنارم باش
الان بیشتر از قبل ازت انتظار دارم،چون به غیر از خودم

باید مراقب یکی دیگه هم باشی که ازم دوره ولی دلم باهاشه

جونم به جونش بنده،بیشتر از خودم یا هر چیز و هر کس دیگه ای دوسش دارم

یکی که به خاطر من غرورشو شکست و کاریو انجام داد

که دوست نداشت،خدا جونم اگه اون طوریش بشه من نمیتونم زنده بمونم

حالا حکمت کاراتو میفهمم کسی که مال من بود و عاشقم

برام فرستادی،قول میدم لیاقتشو داشته باشم

عشقم دوست دارم
خدا جون عاشقتم

 


+ شنبه 93/1/9 | 11:23 عصر | sara mazraeh
   1   2      >

This template generated and design by Nightnama on 2013 do not Copy


sara mazraeh
سلام من سارام از آبادان خیلی ممنونم که به وبلاگ من سر زدید امیدوارم که خوشتون بیاد
منوی وبلاگ
صفحه اصلی
ایمیل
پروفایل من
لینک دوستان
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
گل رازقی
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
وبلاگ شخصی حامد ذوالفقاری
جور وا جور
آقاشیر
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
نمایندگی دوربین های مداربسته
تنهای93
بنده ی ناچیز خدا
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
چون میگذرد غمی نیست
پسران علوی - دختران فاطمی
sajadb.tk
غزلیات محسن نصیری(هامون)
آتیه سازان اهواز
دوستانه
واژه های باران
تینا!!!!
pink love
mohammad
صندلی داغ
mehrabani
nAsIm ~ BaRaN
عمو همه چی دان
دخترونه
عقرب سمی.........
عاشقان حرم
پزشک مملکت
♬اصول و نوازندگی ویولن♬
خودم وخودش
یک عاشقانه ی ساده برای من......
لیست برچسب‌ها
آرشیو مطالب
فروردین 93
نایت نما

گالری عکس | چت روم فشن